با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
به نام خدا حسام مردی خوش اخلاق و خوب بود ولی یک خصوصیت متفاوت هم داشت که موقع صحبت از رانندگی و هنگام رانندگی خودش را بهتر از همه می دانست و این را شاید یکی از نقاط ضعف او باید حساب کرد او برای دید و بازید و احوالپرسی به شمال و به خانه خاله خود رفته بود شاید به داستان ما ربطی نداشته باشد ولی او مجرد هم بود او علاقه زیادی به رانندگی و اتومبیل داشت و همیشه برای شوخی هم که شده پسر خاله اش به او می گفت:تو باید راننده مسابقات فرمول یک باید میشدی اودر روز شنبه خودش را به قرار مهمی باید می رساند او تا روز جمعه شمال ماند و به گردش و تفریح پرداخت خاله اش به حسام گفت:خاله جون بنظرم تو باید امروز حرکت میکردی اگر که واقعا قرار مهمی داری اگر که نداری دو سه روز دیگه بمون بعد بسلامت هر جا که خواستی برو حسام:نه خاله جون من باید فردا صبح زود حرکت کنم بعدش حتما شب به خونه می رسم خاله:حسام جون فردا دوباره دیونه بازی در نیاری توی جاده خطرناک....خاله حسام:باشه خاله بس دیگه حوصله نصیحت ندارم دیگه من میرم بخوابم روز شنبه فرا رسید حسام با اقوام خودش خداحافظی کرد و سوار ماشینش شد و رفت حسام دیشب اصلا خوابش نبرده بود و کمی خواب الود بود او از همین اول که وارد جاده کمربندی شد سرعت خودشو بیشتر از 90 کیلومتر کرد که حداکثر سرعت اتومبیل در جاده است حسام فکر می کرد که اگر با سرعت بیشتر از 100 تا برود چقدر مسیر را زودتر طی خواهد کرد او وقتی که به تابلو این مسیر با دوربین کنترل می شود نزدیک میشد سعی می کرد تا رسیدن به دوربین با سرعت قانونی حرکت کند اما به محض رد کردن دوربین سرعت خودش را افزایش می داد او بعضی اوقات حتی به خطوط ممتد وسط جاده اعتنایی نمی کرد و به راحتی از ماشین جلویی خودش سبقت می گرفت او 12 ساعت رانندگی کرده بود و با وجود خستگی به رانندگی ادامه میداد که سر یه پیچ تند که سبقت ممنوع هم بود سبقت گرفت غافل از این که محل پیچ که منطقه حادثه خیزی هم است به وسیله مامورین زحمتکش راهنمایی و رانندگی کنترل می شود و حسام خان به وسیله علامت پلیس کنار میزنه بعد حسام از ماشینش پایین می اد و میگه:جناب سروان خواهش می کنم این بار من ببخشید اخه یه قرار مهم دارم افسر پلیس:جانم هنوز که من چیزی راجب تخلفات جناب عالی بهتون نگفتم افسر ادامه داد شما اینجا سبقت غیر مجاز انجام دادید و چند ساعت پیش هم به وسیله دوربین تخلف سرعت بیش از حد براتون ثبت شده چند دقیقه بعد حسام با ناراحتی تمام جریمه های خودشو تحویل گرفت و حرکت کرد اقا حسام بدون استراحت و با ناراحتی از جریمه شدن به راه خود ادامه داد او فقط به چند کیلومتری شهر خودش رسیده بود که
چند ثانیه خوابش برد و ماشینش به سمت چپ منحرف شد و با یک خودرو پراید تصادف کرد چند ساعت بعد از حادثه مامورین پلیس راهنمایی ورانندگی و اورزانس راه در محل حادثه حضور داشتن خبر نگار یه شبکه تلویزیونی به سمت افسر پلیس امد و گفت: علت حادثه چی بوده و افسر جواب داد: علت حادثه خواب الودگی راننده زانتیا بوده و بعدش انحراف به چپ خبر نگار:این حادثه زخمی هم داشته ؟ افسر:خدا را شکر فقط راننده پراید جراحت سطحی داشتن و مداوا سرپایی شدن راننده زانتیا هم به دلیل بسته بودن کمر بند و فعال شدن کیسه های هوا جراحتی ندیدند اهسته برانید دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است